قالیباف بر سر دوراهی؛ «پاجوش ها» نسخه یک «چنار» را پیچیدند
تاریخ انتشار: ۱۴ اسفند ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۸۸۰۲۷۱
انتخابات مجلس دوازدهم، انتخابات شوریدنها بود؛ شوریدن جوانان بر نسل پدران؛ شورش پاجوشهای بر چنارها؛ انتخاباتی که در آن طیف مبدع نظریه چنار-پاجوش یعنی غلامعلی حداد عادل در گوشه رینگ افتاد و پاجوشها آنقدر زیاد شدند تا ریشه چنار را تقریبا خشکاندند.
به گزارش خبرآنلاین، غلامعلی حدادعادل رئیس شورای ائتلاف، پیش از انتخابات درباره تعدد فهرستهای اصولگرایان گفته بود که «همیشه در کنار چنار بلند چند پاجوش هم متعدد زده میشود؛ امری طبیعی است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
همین هم شد؛ محمدباقر قالیباف رئیس مجلس که به عنوان یکی از چنارهای حاضر در مجلس شناخته میشود، در این انتخابات با سقوطی عجیب مواجه شد. در شرایطی که قالیباف آماده برای دفاع از عنوان نخست خود در انتخابات مجلس یازدهم بود، در انتخابات اخیر، ضربهای هولناک بر تنهی او وارد آمد؛ قالیباف که رئیس مجلس فعلی است، تا این لحظه نفر چهارم از فهرست منتخبان در حوزه انتخابیه تهران است.
سقوط قالیباف به رتبه پایینتر از یک مجری تندرواین ضربه وقتی کاریتر میشود که نفرات بالاسری او از چهرههای منتقدش از همان طیف اصولگرایان هستند و بدتر از بدتر آنکه نفر سوم یک مجری تندرو است که به لطف شبکه افق که منتسب به برخی نهادهاست، تبدیل به چهره شده؛ کسی که سالها قبل پشتسر سعید جلیلی راه میرفت و مرید او بود. حالا محمدباقر قالیباف پایینتر از فردی است که سعید جلیلی را همراهی میکرده است.
بسیاری البته این ضربات کاری بر زندگی سیاسی قالیباف را ماهها قبل از انتخابات پیشبینی میکردند؛ آنها به واسطه فعالیتهای شدید جبهه پایداری علیه رئیس مجلس چنین پیشبینیای داشتند؛ فعالیتهایی از جنس افشای خرید سیسمونی نوه قالیباف از استانبول ترکیه؛ ادعای دستکاری بودجه توسط نزدیکان رئیس و اعطای خودروهای شاسی بلند به برخی مجلسیها. اینها سنگها و صخرههایی بودند که منتسبان به جبهه پایداری روبروی قالیباف قرار میدادند تا از او اعتبارزدایی کنند.
بزرگترین چالش زندگی قالیباف؛ ماندن یا رفتناما برخی هم از چند هفته و چند روز مانده به انتخابات پیشبینی افول ستاره بخت سیاسی قالیباف را داشتند؛ از زمانی که ماجرای سفرهای خارجی متعدد و درخواست اقامت دائم اسحاق قالیباف فرزند کوچک رئیس مجلس در فضای مجازی منتشر شد؛ این بار دیگر مانند دفعات قبل نبود؛ ضربِ ضربهای که بر پیکره سیاسی قالیباف وارد شده بود، عمیق و کاریتر بود.
نتیجه هم داد اتفاقا؛ او که به عنوان چهرهای سرشناس در میان اصولگرایان شناخته میشود، تا الان نفر چهارم در تهران است و محمود نبویان تکیه بر جایگاهی زده که چهار سال پیش او تکیه زده بود.
قالیباف در چنین شرایطی با یک چالش بزرگ و شاید بزرگترین چالش زندگی سیاسیاش روبرو باشد؛ ماندن یا رفتن.
او در این شرایط که هم نفر اول پایتخت نشده و هم منتقدان که نه، مخالفان و دشمنان سرسختش در حال قدرت گرفتن در مجلس هستند؛ از همین رو او همین روزها باید تصمیم بگیرد.
قالیباف میتواند در ادامه انتخابات مجلس و تشکیل شدن مجلس جدید بماند و ادامه دهد. در چنین شرایطی با توجه به ورود دشمنان درجه یک او، احتمالا چهار سال سختتری نسبت به چهار سال مجلس یازدهم خواهد داشت. چرا که احتمال ریاست مجدد قالیباف بر مجلس کاهشی چشمگیر خواهد داشت.
مخالفان او از این شرایط که قالیباف به ضعیفترین وضعیت سیاسی خود در طول این سه دهه رسیده، میتوانند کمال استفاده را کنند و او را از صحنه سیاست محو کنند. از این دشمنان قالیباف هیچ بعید نیست که قالیباف را در طول چهار سال آینده در مجلس دوازدهم، تبدیل به خاکستر کنند و خاکسترش را هم بر باد دهند.
قالیباف تن به معامله جدید میدهد؟آنها کمر بستهاند که انتقام این سالها را از او بگیرند. بر این اساس، احتمال آنکه در طول مجلس دوازدهم، افشاگریهای بیشتری از قالیباف مطرح شود، کمتر از دوران انتخابات نخواهد بود. البته بستگی به رفتار خود او با مخالفانش هم دارد؛ اگر با آنها وارد معامله شود که سابقه او نشان داده میشود، در خوشبینانهترین حالت او در مجلس عزلت نشین و گوشهنشین خواهد شد. در چنین شرایطی او باید رویای ریاست بر مجلس را به فراموشی بسپرد و به عنوان یک نماینده عادی ادامه دهد.
اما راه دیگری که پیشروی قالیباف است، گزینهای جز انصراف نیست. او میتواند با الگوبرداری از رفتار هاشمیرفسنجانی در انتخابات مجلس ششم، برای حفظ اعتبار خود از ادامه نمایندگی کناره بگیرد و مشغول بازسازی وجهه و زندگی سیاسی خود شود.
وضعیت هاشمی رفسنجانی در مجلس ششم تفاوت زیادی با این روزهای قالیباف نداشت؛ البته که در مثال محل مناقشه نیست؛ اما هاشمی رفسنجانی اگر انصراف نمیداد در مجلسی وارد میشد که مخالفان انتظارش را میکشیدند؛ مانند همین روزهای قالیباف که پایداریچیها در انتظار او برای دیدارش در مجلس هستند.
هاشمی رفسنجانی آن زمان تیزهوشی به خرج داد و جریانی که در حال پایین کشیدنش بودند را پشت در مجلس ششم متوقف کرد. البته بعید است که قالیباف با توجه به ولع قدرتی که دارد چنین کند. او میتواند با کنار رفتن از نمایندگی، خود را تا سر حد امکان برای انتخابات ریاستجمهوری ۱۴۰۴ آماده کند تا هم چهرهاش را بازیابی کند و هم بتواند انتقام این دوره را از نیروهای نیابتی ابراهیم رئیسی و دولت او بگیرد؛ البته اگر مشاورانی که او را به این روز انداختهاند اجازه دهند و قالیباف را با مشاورههای مثل قبلشان ضعیفتر از دیروز نکنند.
منبع: فرارو
کلیدواژه: قیمت طلا و ارز قیمت خودرو قیمت موبایل هاشمی رفسنجانی انتخابات مجلس رئیس مجلس چهار سال
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۸۸۰۲۷۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
انصراف قالیباف از نمایندگی مجلس جدی است؟ /برنامه ریزی ۵ ساله برای ورود به انتخابات ۱۴۰۸ /دولت رئیسی علیه قالیباف دست به کار شد
به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، هاتف صالحی، روزنامهنگار و چهره اصولگرای نزدیک به طیف قالیباف با روزنامه هم میهن گفتگویی داشته که بخش هایی از آن را می خوانید؛
*چرا قالیباف برای ورود به مجلس در انتخابات ۱۴۰۲ با جبهه پایداری ائتلاف کرد؟ به نظر شما این ائتلاف پس از انتخابات هم ادامه خواهد داشت و فراکسیونی در مجلس با حضور شورای ائتلاف نیروهای انقلاب و پایداری شکل میگیرد؟
برخی رفتارها پراگماتیسمی است که متناقض به نظر میرسد اما در ساحت سیاست یک امر مرسوم و طبیعی است. یکی از اصلیترین شاخصههای جبهه پایداری، مخالفت با محمدباقر قالیباف است. قالیباف هم تاکنون سر سازگاری با جبهه پایداری نداشته است. اما در انتخابات مجلس ۱۴۰۲ این دو با هم ائتلاف کرده و لیست واحدی را تشکیل دادند. اگر جبهه پایداری رویکرد ایدئولوژیک دارد چرا این اتفاق افتاد؟
جبهه پایداری در سالهای اول (۱۳۹۰) که از احمدینژاد جدا شد جزوهای به نام «استقامت در منطقه ممنوعه» را منتشر کرد. اما جبهه پایداری نتوانست به این استقامت پایدار بماند. جبهه پایداری بر این عقیده بود که هر کسی را در حلقه خود نپذیرد و بر این عقیده است که علی لاریجانی، حسن روحانی، محمود احمدینژاد و بهویژه قالیباف را نپذیرد.
قالیباف از دید جبهه پایداری یک تکنوکرات غیرانقلابی است. در این سالها هم تخریب قالیباف توسط این جریان انجام شد. اما برای رسیدن به پیروزی در میدان انتخابات گاهی لازم است که با دشمن هم ائتلاف شود که بهعنوان پراگماتیسم شناخته میشود و مماس با اپورتونیسم (فرصتطلبی) است. رفتار جبهه پایداری در طول این سالها فرصتطلبانه بوده است.
پراگماتیسم (عملگرایی محض) و اپورتونیسم (فرصتطلبی) نسبتی با مبانی ایدئولوژیک جبهه پایداری و استقامت در منطقه ممنوعه ندارد و این نشان میدهد جبهه پایداری از مبانی و ارزشهای اولیه خود دور شده است. چراکه قالیباف عوض نشده و اتفاقاً طی سالهای ۱۳۹۲ تا ۱۴۰۲ بیشتر از مبانی جبهه پایداری دور شده است.
*قالیباف چرا تن به ائتلاف با جبهه پایداری داد با وجود آنکه میدانست این طیف او را تخریب کرده است؟
این کیاست قالیباف بود. او در تعامل با جبهه پایداری، دشمن یک دهه اخیر خود را به یک دوست تاکتیکی تبدیل کرد.
*قالیباف مجبور است برای حفظ ریاست در دوره آینده مجلس با تندروهایی بر سر میز مذاکره بنشیند که او را در انتخابات مجلس در سال ۱۴۰۲ و پس از آن تخریب کردهاند. شما این مذاکرات را چگونه ارزیابی میکنید؟
به نظر من قالیباف دو رقیب اصلی و جدی دارد؛ یکی جبهه رادیکال نوپدید در مجلس دوازدهم و دیگری دولت سیزدهم. من اصلاحطلبان را رقیب قالیباف نمیدانم. یقیناً طیف میانهرو و معتدلان راهیافته به مجلس دوازدهم قالیباف را دشمن خود نمیدانند و براساس پراگماتیسم مجبورند بین قالیباف با افرادی مانند ذوالنوری، رسایی، آقاتهرانی و... قالیباف را ترجیح دهند. قالیباف باید حلقه خود را با جبهه رادیکال نوپدید در مجلس دوازدهم تنظیم کند و با دولت سیزدهم مواجهه تعادلبخشی را در پیش بگیرد.
*چرا حامیان دولت سیزدهم رقیب جدی قالیباف محسوب میشوند؟
قالیباف برسر دوراهی گیر کرده بود و اتاق فکر او به این نتیجه رسیدند که در صورت شرکت در انتخابات ریاستجمهوری ۱۴۰۴، نباید در انتخابات مجلس ۱۴۰۲ شرکت کند و فرصت را برای سامانبخشی سرمایه اجتماعی خود هزینه کند. در غیراینصورت باید برای کسب کرسی ریاست مجلس وارد انتخابات مجلس ۱۴۰۲ شده و فاتحه ریاستجمهوری را برای ۴ سال میخواند.
تصمیم این بود که قالیباف همچنان رئیس مجلس باقی بماند و اگر قرار است کاندیدای ریاستجمهوری شود، در سال ۱۴۰۸ وارد این کارزار شود اما جریانی که دولت سیزدهم را در دست دارند، بهنوعی موتلف با قالیباف بودند چراکه قالیباف در انتخابات ریاستجمهوری سال ۱۳۹۶ به احترام آقای رئیسی کنار کشید و در انتخابات ریاستجمهوری ۱۴۰۰ نیز به احترام رئیسی وارد انتخابات نشد. اما دولت قدردان این اقدام قالیباف نبوده، او را دیگری دانستند و تمام تلاش خود را میکنند تا قالیبافِ رئیس تضعیفشدهی مجلس دوازدهم باشد و احتمال ورود قالیباف به رقابت ریاستجمهوری ۱۴۰۴ را به صفر برسانند. به همین دلیل است که دولت از جبهه پایداری پشتیبانی میکند.
*مگر جبهه پایداری در انتخابات مجلس با قالیباف ائتلاف نکرده است؟
جبهه پایداری در انتخابات با قالیباف ائتلاف کرد اما به محض اتمام انتخابات مجلس، در زمین قالیباف بازی نکرد و به رقیب قالیباف برای کسب کرسیهای مجلس تبدیل شد. این به دلیل آن است که رفتارهای پراگماتیسم کوتاهمدت و غیرقابل تحلیل است. در حقیقت نگاهها بلندمدت و ایدئولوژیک نیست بلکه زودگذر است برای کسب هدفهای حداکثری. قالیباف باید مراقب رفتارهای جبهه نوپدید رادیکالها باشد، چراکه رقیب اصلی قالیباف است. این جبهه در ماههای آینده منتقد قالیباف و همچنین دولت ابراهیم رئیسی میشود.
*با این تفاسیر قالیباف میتواند با جبهه نوپدید بر سر ریاست مجلس ائتلاف کند؟
کاری بسیار سخت است. با این وجود نگاه معتدلان و عقلای مجلس به ریاست قالیباف مثبت است. سایر ارکان حاکمیت نیز ریاست مجلس قالیباف را به ریاست تندروها ترجیح میدهند چون قالیباف قابل کنترل و مدیریت است که رفتارهایی قابل پیشبینی دارد. اما جبهه پایداری غیرقابل پیشبینی است و تصمیمات یکشبه اتخاذ میکند. اگر رئیس مجلس از این طیف باشد، دود آن به چشم مجلس، مردم و حاکمیت میرود. این انتخاب بین بد و بدتر است و عقل حکم میکند که «بد» را انتخاب کنند.
*بعضی از افراد با جبهه پایداری و لیست شانا وارد مجلس نشدند، بلکه با حمایت امنا و رائفیپور به بهارستان رسیدند. این افراد چه رویکردی را در رابطه با قالیباف در پیش خواهند گرفت؟
در ادبیات سیاسی امروز کشور مراد از جبهه پایداری صرفاً تشکیلات سیاسی نیست، بلکه تفکر پایداری است. این همان تفکر رادیکال نوپدید در ساحت سیاست جمهوری اسلامی ایران است که قوارهای ندارد و مشمول رفتارها، نگرشها و تصمیمهای پارادوکسیکال است. بنابراین این افراد هم جزو پایداری محسوب میشوند و از لحاظ تفکری مماس با جریان پایداری قرار میگیرند. همان خطری که قالیباف از جانب جبهه پایداری حس میکند از سوی این افراد هم احساس میشود.
از نظر قالیباف تمام این افراد یک جریان هستند بنابراین باید تقابل تنظیمگر یا مواجهه تعادلبخش با این افراد داشته باشد. یعنی وارد دعوا با آنها نشود و تقابل آشکاری نداشته باشد. زمان انتخابات ۱۴۰۲ بیتقواییهایی در عرصه رسانه انجام و اسنادی منتشر شد و حاکی از آن است که ساحت سیاست (رفتارهای سیاستورزی منتهی به انتخابات) در شرایط کنونی کشور ناپاک و آلوده است و اخلاقمدارانه نیست.
*قالیباف در دوره دوازدهم چهارمین منتخب تهران است؛ آنهم در انتخاباتی که مشارکت در حداقل خود قرار داشت. قالیباف بدون داشتن پشتوانه مردمی میتواند مطالبات آنها را دنبال کند؟
اگر قالیباف تغییری در رویکرد خود در قبال مردم نشان دهد شکی نیست که مورد اقبال مردمی قرار میگیرد.
*اگر این تغییر را در رویکردش ایجاد کند چطور تندروها را از خود راضی نگه میدارد؟
سختی کار همین است. قالیباف باید طوری رفتار کند که با مشکل مواجه نشود.
*اما این پروسه بلندمدت است و به انتخاب ریاست مجلس دوازدهم نمیرسد.
بله. این پروسه بلندمدت است و راهی برای ورود به ریاستجمهوری ۱۴۰۸ است. موضوع این است که وجاهت شخصی (با افشاگریهای جبهه پایداری در انتخابات مجلس) و آینده سیاسی قالیباف در معرض خطر است. بنابراین قالیباف باید تکلیف خود را مشخص کند. قالیباف در این دو ماه (تا انتخابات ریاست مجلس دوازدهم) میتواند تنها نظر معتدلان و اصلاحطلبان راهیافته به مجلس را جلب کند و راه سختی در این خصوص ندارد.
*به نظر شما قالیباف میتواند ریاست مجلس را به دست آورد؟
من ریاست قالیباف در مجلس دوازدهم را تقریباً قطعی میدانم. اما تمام سعی جبهه پایداری و دولت این است که قالیباف رئیس مجلس نشود اگر هم به ریاست رسید، رئیس مجلس تضعیفشدهای باشد تا خطر قالیباف در انتخابات ریاست ۱۴۰۴ را کاهش دهند تا بهعنوان رقیب مقتدری مطرح نشود. قالیباف خطری بالقوه برای ابراهیم رئیسی محسوب میشود چراکه شرایط ریاستجمهوری را دارد و همیشه دوست داشته که سکان ریاستجمهوری را به دست بیاورد.
*اگر قالیباف در دوره دوازدهم رئیس مجلس نشود، بهعنوان یک نماینده چه رویکردی را در پیش میگیرد؟
اگر فرض کنیم قالیباف رئیس مجلس دوازدهم نشود و بهطور ناپلئونی این کارزار را ببازد؛ قالیباف نماینده مردم تهران در مجلس میشود و باید ۴ سال درگیر راهروهای مجلس شود. آیا قالیباف این شرایط را میپذیرد؟ قطعاً خیر. شکی نیست که قالیباف از مجلس انصراف میدهد و آماده انتخابات ریاستجمهوری ۱۴۰۸ میشود.
*یعنی ۵ سال در هیچ مسئولیتی به کار گمارده نمیشود؟
به هر حال او در یکی از نهادهای حاکمیتی مانند ستاد اجرایی فرمان امام (ره)، بنیاد مستضعفان یا مراکز دیگر حاکمیتی مسئولیت قبول میکند و در این ۵ سال فرصت دارد تا سرمایه اجتماعی خود را افزایش دهد و برای حضور در انتخابات ۱۴۰۸ آماده شود.
۲۷۲۱۸
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1903031